جدول جو
جدول جو

معنی سربه تو - جستجوی لغت در جدول جو

سربه تو
کسی که در فکر فرورفته، مکار، حیله گر
تصویری از سربه تو
تصویر سربه تو
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سربه سر
تصویر سربه سر
سراسر، سرتاسر، همه، همگی، برای مثال عالم همه سربه سر خراب است و یباب / در جای خراب هم خراب اولی تر (حافظ - ۱۱۰۰)، برابر
سربه سر شدن: کنایه از برابر شدن، مساوی شدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سربه هوا
تصویر سربه هوا
بازیگوش، آنکه در پی هواوهوس خود باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سربتو
تصویر سربتو
در فکر فرو رفته، سربزیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سه تو
تصویر سه تو
سه تار، ستو، مسکوک مسی که روی آن آب طلا یا نقره داده باشند، پول قلب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سربتو
تصویر سربتو
((سَ بِ))
سربه زیر، کم حرف، متفکر، حیله گر
فرهنگ فارسی معین